معمولاً همیشه دلایل زیادی برای خرج کردن پول و صرف هزینه وجود دارد، دلایل خوب، دلایل بد، دلایل قانع‌کننده! البته این موضوع به‌واسطه ذهنیت اشتباه ما است. خرج نکردن پول، به‌هرحال… موضوعی سخت و پیچیده است. صرفه‌جویی عاقلانه یا خرج نکردن بی‌رویه پول، موضوع مبهمی است و ریشه در یک هوش اجتماعی دارد که به شما می‌گوید برای جمع‌آوری ثروت و موفقیت، چه‌کاری باید انجام دهید. البته، زمان‌هایی که مردم خسته هستند یا دچار وسوسه شده‌اند، خیلی زودتر فریب تبلیغات اجناس مختلف را خورده و در یک‌چشم به هم زدن، پول زیادی خرج می‌کنند. به یاد دارید تابه‌حال چندین محصولات مراقبت از مو را خریداری کرده و بدون استفاده در حمام قرار داده‌اید؟ چند ویتامین و مکمل استفاده‌نشده تحت عنوان پیشگیری از بیماری در سبد داروهایتان وجود دارد؟ چه تعداد کتاب و مجله‌های مختلف در زمینه آموزش موفقیت، خریداری کرده و در قفسه خانه در  حال خاک خوردن هستند؟ چه تعداد بطری آب و کیسه‌های پلاستیکی خریداری کرده‌اید؟

خرج کردن در خرید

در برابر تمام این دلایل قانع‌کننده برای خریدهای افراطی خود، افراد حتی با افزایش سن نیز، خواستار صرفه‌جویی بیشتر و صرف هزینه‌های کمتر نیستند! تبلیغ‌کنندگان به‌طور عجیب و موفقیت‌آمیزی، دقیقاً می‌دانند چگونه افراد مختلف را به سمت خرید محصولاتشان ترغیب کنند. برای مثال، با ارائه متن تبلیغاتی: آیا می‌خواهید با یک باز امتحان عاشق اسنک‌های ما شوید؟ یا اینکه: خرید بهترین محصولات آرایشی در جهان! در حوزه اقتصادی، اهمیت تأمین نیازها، احساسات و ارزش‌های ضروری خود، از طریق پول، بسیار مهم است. طبق گزارش‌های و تحقیقات مجله Applied Economyics، “اقدامات ارزشمند فرهنگی، بخشی از رفتارهای مالی خانواده‌ها را تبیین می‌کند.” از این‌رو، آگاهی بیشتر از ارزش‌های فرهنگی، خانوادگی و شخصی ممکن است کلید مهمی برای موفقیت در بهبود امور مالی افراد باشد.

در ادامه، موفق شو به شما چند تکنیک برای فهمیدن زمان صحیح و “چرایی ” خرج کردن پول، آموزش داده است:

  1. برای اینکه زمان درست و به‌جای خرج کردن پول خود را با موفقیت دریابید، به نیازها و ارزش‌های اصلی خود رجوع کنید.

چرایی خرج کردن در خرید

مهم‌ترین مسئله برای شما چیست؟ برخلاف دو تمرین بعدی، در اینجا شما ممکن است کمی دچار ابهام شوید. ممکن است چیزهایی مانند “زیبایی “، “سلامتی “، “اجتماع “، “خانواده ” یا حتی چیزهایی مانند “عدالت ” را ارزش اصلی نام‌گذاری کنید. در مواجهه با تصمیم‌گیری موفقیت‌آمیز در مورد هزینه‌ها، ممکن است از خود سؤال کنید که: آیا این خرید از ارزش‌ها و نیازهای اصلی شما پشتیبانی می‌کند یا خیر. در این‌گونه مواقع، گاهی اوقات پاسخ “نه “، آشکار است. برای مثال: این برق لب زنانه/ هدست/ همبرگر جدید و… هیچ کمکی به کسب موفقیت، عدالت اجتماعی، سلامتی، خانواده و… نمی‌کند؛ اما گاهی اوقات انتخاب از این هم سخت‌تر می‌شود.

برخی از تبلیغ‌کنندگان کالا برای موفقیت درفروش کالاهای خود، سعی می‌کنند نیازها و ارزش‌های اصلی شمارا از راه‌های حساسی مورد هدف قرار دهند. به‌عنوان‌مثال، یک اتومبیل با سوخت مناسب واقعاً یک انتخاب زیست‌محیطی مناسبی است. بااین‌حال، در برابر هزینه‌های دیگر، خیلی واجب نیست آن را بخرید.

  1. با تمرین، به خود آموزش دهید تا همیشه، فقط آن چیزهایی که برایتان بالاترین اولویت را دارند بخرید.

خرید نیازهای اساسی

اولویت‌بندی ممکن است کاری سخت و طاقت‌فرسا باشد زیرا شمارا ملزم به انتخاب یک گزینه بالاتر از سایرین خواهد کرد. البته، این تمرین اگر با موفقیت انجام شود، می‌تواند باعث پایان یافتن بدهی مصرف‌کننده‌ها شود. خبر خوب در مورد اولویت‌ها این است که می‌توانند فصلی باشند. در اکثر مواقع، شرکت‌ها با تبلیغات مختلف خود، باعث می‌شوند احساس کنیم که باید همه‌چیز را به‌طور هم‌زمان انتخاب کرده و بخریم، اما این به این معنی نیست که ما هرگز نمی‌توانیم راهی برای خروج از این احساسات فریبنده پیدا کنیم؛ بنابراین، شما باید به خود آموزش دهید تا همیشه لیستی از اولویت‌های مالی و هزینه‌های ضروری تهیه کنید، مواردی مانند هزینه‌های بازسازی خانه، ایجاد پس‌انداز برای روز مبادا، پرداخت موفقیت‌آمیز بدهی‌های مختلف، پرداخت شهریه دانشگاه، مواد غذایی مورد نیاز و… سعی کنید لیست خود را خیلی شلوغ نکنید. اکنون، از بین موارد مختلف موجود در لیست، کدام‌یک از همه ضروری‌تر و مهم‌تر است؟ شما باید فقط یکی از آن‌ها را انتخاب کنید و پس‌ازآن، با صدای بلند بگویید: “در حال حاضر، اولویت من، (به‌عنوان‌مثال) پرداخت شهریه دانشگاه خود است.” یا می‌توانید برای غلبه موفقیت‌آمیز بر احساس محرومیت از تهیه سایر موارد موجود در لیست، با خود تکرار کنید: “من نمی‌توانم x را بخرم زیرا من دارای بودجه محدودی هستم.”

  1. هویت زندگی خود را در جهت دستیابی به موفقیت انتخاب کنید.

چرایی خرج کردن

شاید کمی تلخ و دردناک باشد، اما چند لحظه تحمل‌کنید. شما باید بفهمید هویت زندگی‌تان چیست؟ سخنی را که یک همکار ممکن است درباره بازنشستگی شما بیان کند تصور کنید. نکات برجسته زندگی شما چیست؟ مردم کدام‌یک از موفقیت‌های شمارا به بهترین وجه به یاد می‌آورند و تحسینتان می‌کنند؟ شاید، در طول زندگی، شما یک مسافر بی‌پروا بوده باشید. شاید شما پدری بوده‌اید که برای فرزندانش فرصت‌های شگفت‌انگیزی در کسب موفقیت و ابراز خلاقیت به وجود آورده است. شاید شما یک برنامه فوق‌العاده جذاب و موفقیت‌آمیز برای یادگیری زبان ایجاد کرده باشید. شاید شما با ایجاد محیطی سرسبز  در شهر و یا حتی حیاط خلوت خانه خود، شادی را به جامعه منتقل کرده‌اید؛ بنابراین، سعی کنید مدتی را صرف فکر کردن در مورد هویت‌هایی کنید که می‌خواهید افراد در پایان عمر شمارا با آن‌ها به یادآورند و توصیف کنند.

یک یا دو مورد دلخواه خود را روی کارتی بنویسید و درجایی جلوی دیدتان مانند آینه حمام یا کیف پول خود قرار دهید. هنگامی‌که با احساسات فریبنده و ضدونقیضی در مورد هزینه کردن و خرید کالاهای غیرضروری مواجه هستید، از این هویت‌ها (فردی دلسوز و کارآمد،  پدری مهربان و خلاق، رهبر جامعه و…) استفاده کنید و از خود بپرسید که: آیا این هزینه‌ای که قرار است صرف این کار یا این کالا بکنید به شما کمک می‌کند تا با موفقیت، به شخصی که می‌خواهید و منتظر آن هستید، نزدیک شوید یا خیر. میلیون‌ها دلیل برای خرج کردن پول وجود دارد و تبلیغ‌کنندگان به‌راحتی می‌توانند دلایل قانع‌کننده‌ای برای خرید هر تعداد از آن‌ها را برای شما فراهم کنند. دانستن “چرایی ” و علت خرج کردن پول، در لحظه‌هایی که با تصمیمی بزرگ روبرو هستید، تکلیف شمارا با موفقیت، روشن می‌کند. در لحظه‌های بزرگ و کوچک، تصمیم بگیرید که چه عملی با “چرایی ”  خرج کردن پول شما مطابقت دارد.