مهمترین مهارت یک رهبر چیست؟
مشکل بزرگ برای یک رهبر این است که چگونه یک تیم از افراد را مجاب کند تا کارها را انجام دهند.
مطمئنا همه ما داستان های ترسناکی درباره رهبری مستبد که تلاش می کند اجبارا کارها به شکل خاصی انجام شود را شنیده ایم یا تجربه ای در آن زمینه داریم. در روند تلاش برای مجاب کردن تعدادی افراد برای انجام کارها به روشی خاص، انگیزه و الهام بخشی به آنان نادیده گرفته شده و آنچه باقی می ماند تقلای بی حاصل برای رسیدن به خط پایانی بی معنی است. این نوع رهبری در نهایت منجر به فرسودگی اعضای تیم می شود حتی اگر این قضیه فقط از نظر عاطفی و روحی باشد نیز بسیاری از افراد کارکرد خود را از دست می دهند. تناقض رهبری این است که تنها وقتی کارهای عالی به دست می آیند که رهبر راه را باز کند.
اخیرا هنگام استفاده از یک نرم افزار جدید در محل کار، متوجه شدم که چقدر این تجربه خوشایند و بی دردسر می تواند باشد. تصمیم گرفتم برای تیمی که این نرم افزار را تهیه کرده است یادداشت قدردانی بنویسم. مهندسی که عضو تیم نرم افزار بود در پاسخ نوشت: “این یادداشت روزم را ساخت، از شما متشکرم.” این چیزی است که باعث افزایش بهره وری و خلاقیت می شود. با وجود اینکه مدیر وی نبودم توانستم این تاثیر مثبت را داشته باشم.
مثال دیگری که به ذهنم خطور می کند این است: من به روزرسانی های روزانه سایر اعضای تیم خود را می خوانم و تلاش می کنم آن ها را هضم کنم تا بدانند که درباره آنچه انجام داده اند گزارشی خوانده ام و از آن قدردانی می کنم. این قطعه های متن کوچک خلاصه یک روز تلاش است که برای من به عنوان یک سهامدار و به عنوان عضوی از تیم ارزشمند است. این قطه های کاغذ بیانگر ارزشی است که من برای بدست آوردن آن تلاشی نکرده ام، بنابراین با بروزرسانی ها درگیر می شوم و همیشه حداقل یک علامت تایید به این گزارشات اضافه می کنم. ممکن است از یک ایموجی متفاوت (مثل کف زدن) استفاده کنم و هرازگاهی سوالی راجع به چیزی که نوشته شده است می پرسم تا از این افراد شگفت انگیز بیاموزم.
اگر یک مدیر عامل، معاون مدیر، یک مدیر یا یک همکار هستید، رهبری واقعی شامل توانمندسازی، تشویق و الهام بخشیدن به دیگران برای رسیدن به موفقیت و پتانسیل کاملشان است. بیشتر اوقات، وقتی دیگران می دانند که به آنها اعتماد دارید و برای آنها ارزش قائل هستید، برای تحقق آن عقیده تلاش مضاعف می کنند. آنها وسط شب از خواب بیدار می شوند و با مشکلات فنی تیم فکر می کنند یا بعد از صرف شام دوباره آنلاین می شوند تا جزئیات نهایی را به یک پروژه اضافه کنند. انگیزه برای انجام این کار ها با انگیزه برای انجام حداقلی کارها از روی ترس تفاوت بسیاری دارد. این جریان درگیری عمیق شخص است که به طور کامل به او اختیار داده شده است که مسئولیت روبرو شدن با یک مشکل و انجام کار درست را داشته باشد.
اخیرا در پروازی از نیویورک به شهر اقامتم، مقاله ای عالی را در وال استریت ژورنال خواندم که چگونه برخلاف کلیشه معمول درباره رهبر، بهترین رئیس ها واقعا فروتن هستند. فکر می کنم این قضیه نکاتی که گفتم را تایید می کند: فروتنی واقعی منجر به ایجاد گروهی از مردم و تلاش می شود که با این ایده که آنچه اتفاق می افتد ارتباطی با رهبر ندارد در تناقض است. رهبر به سادگی عظمت تیم را تسهیل می کند.
به عنوان یک مهندس می توانم به شما بگویم که یک مهندس از خلاقیت برای خودکار کردن کارهای ناخوشآیند استفاده می کند و ایده های خود را به روشنی و آزادانه ارائه و به اشتراک می گذارد. او به دیگران کمک کرده و از آنها پشتیبانی می کند تا چیزی را که خود به سختی فهمیده است، به آسانی بفهمند. مهندسان عالی یک فضای تخصصی ایجاد نمی کنند که فقط خودشان آن را بفهمند. رهبری عالی نیز کیفیتی مشابه دارد. رهبر بزرگ یک تیم را برای انجام کارهای بزرگ می سازد و ایجاد انگیزه می کند. او ممکن است کار را ترک کند یا بمیرد اما سازمان به تولید موثر، کارآمد و پایدار ادامه می دهد. این نزدیکترین چیزی است که به معنای باقی گذاشتن یک میراث وجود دارد، اینکه اثرات رهبری را در دیگران باقی بگذاریم.
وقتی فرد ماهر رهبری می کند، مردم به سختی متوجه وجود او می شوند.
مورد بعدی در بین بهترین انواع رهبری، کسی است که محبوبیت دارد.
بعدی، کسی است که از او می ترسند.
بدترین نوع رهبری از آن کسی است که تحقیر می کند.
اگر به مردم اعتماد نکنید، آنها را غیر قابل اعتماد می کنید.
فرد ماهر صحبت نمی کند، عمل می کند.
وقتی کارش تمام شد، مردم می گویند ، “شگفت انگیز است: ما این کار را کردیم، بدون کمک کسی!”
– لائوس تزو در تائو ته چینگ (بند 17)، ترجمه استفان میچل
مطلب خوبی بود
واقعا تحقیر کردن در وجود یک رهبر نمی گنجد ولی تذکر به جا لازم و ضروریه