زمانی که در حال پارو زدن در دریای زندگی، در جستجوی جزیره بهشتی کوچک خود جایی که می توانید شادی را پیدا کنید، هستید، اوضاع چگونه پیش می رود؟ اگر شما در حال تقلا زدن هستید، ممکن است به این دلیل باشد که مغز شما در تضاد با شماست. قسمتی از وجود شما به نظر می رسد که روی تخریب شانس شما برای احساس رضایتمندی متمرکز شده است. چرا؟ در واقع بخشی از وجود شما رها شده است و شما باید برای نجات بخش های رها شده هویت خود اقدامی کنید.

ذهن می تواند این کار را انجام دهد. حتی بهترین موقعیت ها می تواند توسط آشفتگی های ذهنی و احساسی تخریب شود. حتی زمانی احساسات منفی بیدار شوند، یک روز صلح آمیز در طبیعت، یک شام دو نفره رومانتیک، بهترین تعطیلات، یا یک روز در دیسنی لند – شادترین مکان روی زمین- می تواند به یک کابوس تبدیل شوند.

در این موارد چه اتفاقی می افتد؟

دلیل کابوس پریشانی ذهنی، انتقاد از خود، منفی بودن و پافشاری آشفتگی های احساسی، بدون توجه به بدی یا خوبی دنیای بیرون اینجا بیان شده است. در اوایل زندگی،بخش هایی از وجود شما که “غیرقابل قبول” فرض می شدند به بیرون پرت می شدند و اکنون آن بخش ها برای نجات یافتن فریاد می زنند. شاید شما در حال پارو زدن در جریان زندگی هستید در حالی که آنها را نادیده گرفته اید، اما این شیوه پاسخگو نیست.آن بخش ها ایجاد مزاحمت می کنند، چرا که به یک نگهبان زندگی نیاز دارند.

وقتی آنها می بینند که شما در تلاش هستید که آنها را پشت سر رها کنید، به شیوه های مختلفی شورش می کنند. آنها حتی ممکن است کشتی کوچک شما را واژگون کنند. نجات بخش های رها شده هویت کاری الزامی است ، چرا که این بخش های رها شده ی هویت شما هیچ جا نمی روند. مادامی که شما تلاش می کنید از شر آنها خلاص شوید، آنها برای متوقف کردن شما حاضر هستند. از برخی نقطه نظرات آنها از اینکه باعث مشکل می شوند لذت می برند که نتیجه آن خود تخریبی مزمن است.

آیا این چیزی است که برای شما اتفاق می افتد؟

افسردگی

اینها  برخی از نشانه ها و علامت هایی هستند که نشان می دهند برخی از بخش های وجود شما نیاز به نجات دارند:

شما از خود انتقاد می کنید حتی وقتی که هیچ کار نادرستی انجام نداده اید.

اعتماد به نفس شما پایین است حتی وقتی که کاملا شایشته و کار آمد هستید.

شما اهدافتان را تخریب می کنید حتی مهمترین شان را.

شما رابطه ها را مخصوصا مهمترین آنها را تخریب می کنید..

شما انگیزه ی خود را از دست می دهید حتی وقتی که با یک انگیزه بیرونی شروع کرده اید.

شما بدون هیچ دلیل مشخصی دچار افسردگی ، دلسرد و غمگین هستید.

شما فاقد نظم و انظباط هستید به گونه ای که انگار در نهایت کاری که انجام می دهید اهمیتی برای شما ندارد.

و غیره.

وقتی که بخش هایی از وجود شما نیاز به نجات دارند، هرگز از تضاد درونی فرار نکنید. به نظر می رسد بعضی از جنبه های هویت شما همیشه در پشت نگه داشته شده اند یا در انتظار هستند تا چیزها را خراب کنند. شک به خود و اعتماد به نفس پایین باعث می شود وقتی شما فکر خود را تنظیم می کنید تا کاری را انجام دهید، پیشاپیش می دانید که به استقبال شکست می روید.

برای نجات بخش های رها شده هویت چکار باید کرد؟

نجات بخش های رها شده هویت

کار شما به عنوان کاپیتان کشتی خود، این است که از ایمن بودن خدمه خود اطمینان حاصل کنید. برای لحظه ای مقصد خود را فراموش کنید و بر آنچه تلاش می کنید پشت سر رها کنید متمرکز شوید. در اطراف بچرخید، بازمانده ها را جستجو کنید و آنها را نجات دهید. چگونه؟

برای اینکه در نجات بخش های رها شده هویت خود موثر عمل کنید، ما و شما نیاز داریم تا مفهوم دو مسئله ی ساده ولی بسیار مهم را بدانیم. مهمترین بخش های طرد شده ی وجود ما ابتدا درکودکی توسط والدین، مراقبان یا همسالان پس زده شدند. حماقت، بی تجربگی، بی کفایتی، نا آگاهی، خشم و غیره پست شمرده شدند. ممکن بود ما صرفا به خاطر بچه بودنمان مورد تمسخر و تحقیر واقع شده باشیم. بنابراین ما با تمام توانمان برای پنهان کردن این بخش های وجودمان تلاش کردیم.ما بخش های زیرین وجود مان را پنهان می کنیم که منجر به دروغ گفتن، تقلب کردن و غیره می شود.

همچنان که ذهن آگاه ما رشد و گشترش پیدا می کند بخش های منفور هویت ما توسط والدینمان، مراقبان یا همسالان شناسایی شده و توسط آنها بخاطر این جنبه های هویت مان طرد می شویم. ما نیز به آنها ملحق شدیم و قسمت های مهمی از وجودمان را در یک دریای باز رها کرده، شروع به طرد خودمان کردیم.

در واقع دو سطح از مشکل وجود دارد:

1-درد ناشی از طرد اولیه توسط اطرافیان

2-ادامه آن طرد شدن در بزرگسالی که ما خودمان هم با آن همدست شده ایم

روش حل این مشکل این است هر زمان که ما مشکل 2 را حل کنیم، مشکل 1 نیز پایان می یابد.

در واقع این شبیه این است که شما به سمت خود یک نگهبان زندگی پرتاب کنی تا قسمت هایی از خود را که نادیده گرفته بودید را نجات دهد”.

بلکه  خود شما آن را پرتاب می کنید. ما تنها به شما کمک می کنیم تا آنچه را که نیاز بود انجام شود را کشف کنید و خودتان به تنهایی مربی خویش باشید و خود را پرورش دهید. این کار یک فرایند پیچیده با رفت و برگشت های زیاد است. بخش رها شده در دریا به آب عادت کرده است. او به شما اعتماد نمی کند. شما به او اعتماد نمی کنید. و این به کمی زمان نیاز دارد.

زمانی که بخش نجات یافته ی وجود شما به کشتی شما وارد شد و به خانه برگشت، بعد از آن تکلیف چیست، چکار باید کرد. اینکار مستلزم اینست که با بیمار(بخش نجات یافته ) مذاکره شود و او را درک کرد. نتیجه پایانی سرمایه گذاری ارزشمندی است. شما دیگر با خودتان در تضاد نیستید. تضاد درونی دیگر وجود ندارد. خود-تخریبی دیگر وجود ندارد. شما آشتی درون را که جستجو می کردید پیدا کرده و می توانید روی آن حساب کنید. با سهولت و امید بیشتری شروع به جهت یابی به سمت مقصد مورد نظر می کنید.- و واقعا از فرایند لذت می برید.

در پایان به این منظوراز ابزارهای مختلفی مثل کوچینگ، آموزش ان ال پی، تمرین ذهن آگاهی استفاده کنید. اما در پایان، همه اینها به هم پیوند می خورد تا خودتان را نجات دهید و این ارزشمند است. ضمن اینکه ما به نجات خودم ادامه می دهیم میتوانم به شما قول دهیم که شما هرگز از نجات بخش های رها شده هویت خود پشیمان نخواهید شد. اگر نیاز به کمک داشته باشید موفق شو آماده کمک به شما هست. لطفا در قسمت نظرات درخواست خود با در این صفحه است پر کنید.