اوایل زندگی و کودکی نیل دونالد والش

نیل دونالد والش در دهم سپتامبر سال 1943 به دنیا آمد. او در یک خانواده‌ی آمریکایی-اوکراینی در میلک واکی از ایالت ویسکانسین بزرگ شد. خانواده‌ی نیل دونالد والش کاتولیک بودند. نیل دونالد والش به‌عنوان یک کودک، تحت تأثیر سخنان مادرش رشد پیدا کرد و همین امر در سرنوشت او بسیار تأثیرگذار بود. مادر نیل دونالد والش به او یاد داد که از خدا نترسد. او تلاش کرد تا خدا را به‌عنوان کسی که نیل می‌توانست با او ارتباطی صمیمی برقرار کند، به وی معرفی کند. نیل دونالد والش از پانزده‌سالگی تلاش کرد تا مفهوم ایمان را به‌درستی درک کند و ارتباطی عمیق با خدا ایجاد کند. وی در این دوران متون معنوی زیادی، شامل چندین متن معنوی از کتاب مقدس، اوپانیشادها، ریگ ودا و وحی الهی را مطالعه کرد. نیل دونالد والش تحصیلات خود را در دانشگاه ویسکانسین شروع کرد اما نتوانست رشته‌ای که به آن علاقه‌مند بود را تمام کند. او در سن 19 سالگی از کالج اخراج شد. در همین زمان او یک کار تمام‌وقت در یک استودیو رادیویی در آناپولیس مریلند را قبول کرده و در آن مشغول به کار شد.

دوران بزرگ‌سالی نیل دونالد والش

با گذشت سالها، نیل دونالد والش در کار خود رشد کرد و کم‌کم به‌عنوان مدیر برنامه رادیویی و گزارشگر روزنامه، فعالیت حرفه‌ای خود را ارتقا داد. وی بعداً به‌عنوان افسر اطلاعات عمومی یکی از بزرگ‌ترین مدارس دولتی کشور استخدام شد. وی پس‌ازآن، شرکت روابط عمومی و بازاریابی خود را تأسیس کرد. نیل دونالد والش به دنبال فرصت‌های شغلی رضایت‌بخش‌تری به ایالت اورگان نقل‌مکان کرد، چراکه در کنار کار حرفه‌ای، رضایت شخصی و عدم احساس پوچی نیز برای او بسیار حائز اهمیت بود. در همین زمان بود که نیل دونالد والش در یک تصادف رانندگی دچار سانحه شد. وی درحالی‌که با مشکلات ناشی از شکستگی گردن دست‌وپنجه نرم می‌کرد، به مدت یک سال در بخش توان‌بخشی بستری شد.

زمانی که نیل دونالد والش از بیمارستان مرخص شد، کار خود را ازدست‌داده بود و همسرش از وی جداشده بود. وی ازنظر مالی بی‌بضاعت و دچار افسردگی بود و طولی نکشید که به یک فرد بی‌خانمان تبدیل شد. به همین سبب او بار دیگر به رادیو بازگشت اما با کارهای نیمه‌وقت و عجیب‌وغریب روبرو شد. نیل دونالد والش در نهایت راه موفقیت خود را پیدا کرد و به‌عنوان یک مجری برنامه به‌صورت تمام‌وقت در رادیو استخدام شد.

زندگی شخصی نیل دونالد والش

دهه 1990 برای نیل دونالد والش بسیار سخت بود. وی دچار آتش‌سوزی شد و وسایلش را به‌طور کامل از دست داد، یک ازدواج ناموفق را پشت سر گذاشت و در اثر یک تصادف رانندگی دچار آسیب‌های شدید در ناحیه‌ی گردن شد و مجبور شد تا یک سال در بخش توان‌بخشی بستری شود.

البته تمام این اتفاقات به گذشته‌های دور برمی‌گردد و احتمالاً فراموش‌شده‌اند. نیل دونالد والش حالا صاحب‌خانه‌ای در جنوب اورگان است و به همراه همسر و نه فرزندش زندگی می‌کند. همسر وی Em Claire نام دارد که به‌عنوان یکی از شاعران جدید آمریکا شناخته می‌شود. والس و کلر به سفرهای زیادی با یکدیگر می‌روند و باهم در خصوص شعرهای الهام‌بخش کلر و مجموعه‌ی مکالمات با خدا بسیار گفتگو می‌کنند.

کتاب گفتگو با خدا از نیل دونالد والش

کتاب گفتگو با خدا از نیل دونالد والش

اگرچه در طول این سال‌ها نیل دونالد والش توانسته بود خود را از بی‌خانمانی نجات دهد و به‌جای جمع‌کردن قوطی‌های خالی نوشابه، درآمدی مکفی از طریق یک شغل تمام‌وقت کسب کند، اما همچنان از یک نارضایتی درونی رنج می‌برد. شبی در ماه فوریه سال 1992، نیل دونالد والش از خواب بیدار شد و در کمال ناامیدی نامه‌ای به خدا نوشت:” برای اینکه یک زندگی موفق داشته باشم، باید چه‌کار کنم؟”

بر اساس گفته‌های خود نیل دونالد والش، او پاسخ‌های الهی برای این نامه دریافت کرد و آن‌ها را در قالب کتاب پرفروشش، یعنی “گفتگوهایی با خدا ” به چاپ رساند. او اذعان داشت که تمام متن این کتاب، بدون تغییر، همان چیزی است که او دریافت کرده است و حالا به انتشار رسیده است.

اولین کتاب از مجموعه گفتگوها با خدا در سال 1995 منتشر شد و در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌ها در جهان قرار گرفت. این کتاب همچنین به مدت 135 هفته در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز قرار داشت. از سویی دیگر، کتاب گفتگوها با خدا در لیست 100 کتاب معنوی پرفروش در Amazon.com جایگاه خود را حفظ کرد. مجموعه‌ی گفتگوها با خدا شامل نه کتاب است: مکالمات با خدا (سه جلد کتاب)، دوستی با خدا، ارتباط با خدا، مکاشفه‌های جدید، مکالمات با خدا برای نوجوانان، فردای خدا و خانه با خدا: در زندگی‌ای که هیچ‌گاه پایان نمی‌پذیرد. نیل دونالد والش همچنین کتاب‌های دیگری نیز منتشر کرده است و آثار وی به 37 زبان زنده‌ی دنیا ترجمه‌شده است و میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا آن‌ها را مطالعه کرده‌اند.

مجموعه‌ی کتاب‌های گفتگوها با خدا، چنان مورد استقبال قرار گرفت که نیل دونالد والش را وادار کرد تا چندین پروژه‌ی عمومی را راه‌اندازی کند تا بتواند پاسخگویی نیاز، سؤالات و محبت طرفدارانش باشد. او بنیاد CWG، CWG برای والدین، تیم‌های انسانیت، CWG Helping Outreach و “گفتگوی دنیا ” را تأسیس کرد.

در سال 2005 نیل دونالد والش پروژه‌ی مکالمات با خدا را آغاز کرد. هدف این پروژه تشکیل مدارس الهیات با رویکرد به معنویت جدید بود. او هم‌زمان گروه 100 را نیز تأسیس کرد. وظیفه‌ی اعضای این گروه، ساخت مدارس و ترویج معنویت جدید در شهرها، روستاها و بخش‌های مختلف جهان بود.

این پروژه، نیل دونالد والش را به‌جاهای مختلفی از جهان سوق داد. وی در آفریقای جنوبی، نروژ، کرواسی، هلند، زوریخ و سئول حضور پیدا کرد. وی همچنین از ماچو پیچو در پرو، زیارتگاه‌های شینتو ژاپن، میدان سرخ در مسکو، میدان تیانانمن در چین و میدان سنت پیترز در شهر واتیکان بازدید کرد.

جدیدترین کتاب‌های نیل دونالد والش عبارت‌اند از: همه‌چیز تغییر می‌کند، همه‌چیز را تغییر بده (2010)، آرامش قبل از طوفان (2011)، تنها چیزی که اهمیت دارد (2012)، آنچه خدا گفت (2013) و پیام خدا به جهانیان: شما خدای اشتباهی را به من نسبت می‌دهید (2014).

فعالیت‌های دیگر نیل دونالد والش

زندگینامه نیل دونالد والش

نیل دونالد والش در ساخت فیلم‌های مختلفی مشارکت داشته است.  او در سال 2003 باهمکاری جیمز توایمن، فیلم “نیلی ” را خلق کرد و به‌عنوان شخصیت اصلی فیلم در آن بازی کرد. کتاب مکالمات با خدا نیز در قالب یک فیلم ساخته شد و  در 27 اکتبر 2006 در سینماها اکران شد. وی در فیلم‌ها و مستندهای بسیاری ایفای نقش کرده است. این فیلم‌ها و مستندها شامل: یک پرش بزرگ: پس من چی؟ (مستند تصویری سال 2008)، بهره‌برداری از منبع (مستند 2010)، زندگی در نور (مستند ویدیویی 2012)، بیدار شدن در خواب (فیلم 2012)، iGod (فیلم 2015).

جنجال – جدال سرسختانه

نیل دونالد والش از سوی کندی چاند متهم به سرقت ادبی از یک مقاله در سال 1998 شد که در مجله معنوی Clarity منتشرشده بود. او عبارتی را در وبلاگ خود منتشر کرده بود که در وب‌سایت Beliefnet.com نیز انتشاریافته بود. این عبارت “وارونه یا راه مستقیم؟” بود و نیل دونالد والش ادعا کرد که آن را از یک تجربه‌ی شخصی الهام گرفته است. نیل دونالد والش هنگامی‌که با اتهام سرقت ادبی روبرو شد، عذرخواهی کرد و اعلام کرد که احتمالاً با درونی کردن داستان، ناخودآگاه آن را به تجربه‌ی شخصی خودش تبدیل کرده است. این مقاله به‌طور کامل عوض شد.